معنی کلاس بندی

حل جدول

کلاس بندی

طبقه بندی شاگردان مدارس

فرهنگ فارسی هوشیار

کلاس بندی

طبقه بندی شاگرد ان در کلاسها ی مختلف مدرسه.


کلاس

‎ آهکساز آهکفروش، شمشیر بران فرانسوی پایه، رسته (صنف)، گن (جنس)، دودمان دوده، همشاگردان همشاگردی ها، آموزش، زنجیره تیره، گروه، رده، آموزگار (کلاس درس) (اسم) طبقه درجه مرتبه. توضیح: باین معنی احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است، هر یک از اطاقها ی مدرسه که در آن معلمان بشاگرد ان درس دهند اطاق درس. کلمه فرانسوی هر یک از شعبه های مدرسه که شاگردان آن هم قوه و همدرس در یک اطاق درس می خوانند، اطاق درس دسته ای از شاگردان مدرسه

لغت نامه دهخدا

کلاس

کلاس. [ک َ] (اِخ) دهی از دهستان رودقات است که در بخش مرکزی شهرستان مرند واقع است 278 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

کلاس. [ک َل ْ لا] (ع ص) نیک برنده. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). نیک برنده از شمشیر و جز آن. (ناظم الاطباء). || صاحب کِلس (آهک) و فروشنده ٔ آن. (از اقرب الموارد).

کلاس. [ک َ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای 7 گانه ٔ بخش سردشت شهرستان مهاباد است.این دهستان در قسمت خاوری بخش واقع و از شمال به دهستان گورک سردشت و از جنوب به دهستان باسک و از خاوربه دهستان نماشیر بانه و از باختر به دهستان بریاچی محدود است. موقعیت این دهستان نسبتاً جلگه و دشت و هوای آن معتدل و در تابستان گرم و در زمستانها سرد می باشد. آب قراء از رودخانه ٔ سردشت و چشمه سارها تأمین می گردد و محصولات عمده ٔ آن غلات، توتون، حبوبات و محصول دامی و شغل ساکنین زراعت و گله داری است. دهستان کلاس از 19 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و در حدود 2380 تن سکنه دارد و مرکز آن قریه ٔ بناویله ٔ بزرگ می باشد. راه عمده ٔ این دهستان عبارت از راه شوسه ٔ مهاباد به سردشت است که از قسمت شمال باختری این منطقه می گذرد و راه نیمه شوسه ٔ سردشت به بانه نیز از این دهستان عبور می نماید. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

کلاس. [کْلا / ک ِ] (فرانسوی، اِ) کلمه ٔفرانسوی هر یک از شعبه های مدرسه که شاگردان آن هم قوه و همدرس در یک اطاق درس می خوانند. اطاق درس دسته ای از شاگردان مدرسه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- همکلاس، هر فردی که با جمعی در یک اطاق درس می خوانند.
- همکلاسی، همکلاس.
|| طبقه. درجه. مرتبه. توضیح آنکه احتراز از استعمال این کلمه ٔ بیگانه به این معنی اولی است. (فرهنگ فارسی معین). فرهنگستان ایران «رده » را بجای این کلمه بدین معنی پذیرفته است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران ص 158 و کلمه ٔ رده شود.


هم کلاس

هم کلاس. [هََ ک ِ] (ص مرکب) (از: هم، فارسی + کلاس، فرانسوی) در فارسی یعنی دو شاگرد مدرسه که در یک پایه از تحصیل اند و مواد درسی آنان مساوی است و به خصوص که در یک اطاق (کلاس) درس خوانند.

فرهنگ عمید

کلاس

هر یک از اتاق‌های مدرسه، آموزشگاه، یا دانشگاه، اتاق درس،
هر دورۀ یک‌ساله از تحصیل در دبستان، مدرسۀ راهنمایی، و دبیرستان یا هنرستان،
هر جلسۀ درس که در آن مهارت یا فن خاصی آموزش داده می‌شود،
۴.منزلت و شٲن اجتماعی کسی، گروهی، یا مؤسسه‌ای: کلاس پدرش پایین بود،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلاس

دانشپایه

گویش مازندرانی

کلاس

نانی که با آرد ارزن درست کنند

فرهنگ معین

کلاس

درجه، مرتبه، اتاق درس، سال تحصیلی، (عا.) طبقه اجتماعی. [خوانش: (کِ) [فر.] (اِ.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

کلاس

پایه، دانشپایه، رده، رسته، صف، صنف، طبقه، اطاق‌درس، درجه، طبقه، مرتبه

فارسی به ایتالیایی

کلاس

aula

classe

معادل ابجد

کلاس بندی

177

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری